وزیر خارجه امارات که با تظاهرات مردمی مصر علیه دیکتاتوری مباک مخالفت کرده است، دیروز طی سفری به قاهره با حسنی مبارک دیدار کرد.
وزیر خارجه امارات که با تظاهرات مردمی مصر علیه دیکتاتوری مباک مخالفت کرده است، دیروز طی سفری به قاهره با حسنی مبارک دیدار کرد.
به گزارش فارس به نقل از روزنامه فرامنطقهای "الشرق الاوسط "، شیخ عبدالله بن زاید آل نهیان "، وزیر خارجه امارات دیروز با "حسنی مبارک "، رئیس جمهور مصر در قاهره دیدار کرد و پیام شیخ "خلیفه بن زاید آل نهیان "، نخستوزیر امارات را تقدیم وی کرد.
این خبرگزاری به محتوای گفتوگوهای صورت گرفته در این دیدار اشاره نکرد.
این اولین دیدار رئیس جمهور مصر با یک مقام خارجی از زمان شروع موج تظاهرات اخیر دو هفتهای در مصر علیه نظام مبارک است.
بنا بر اعلام خبرگزاری امارات (وام) "باراک اوباما "، رئیس جمهور آمریکا یکشنبه گذشته در تماس تلفنی با شیخ محمد بن زاید ولیعهد ابوظبی به بررسی اوضاع مصر پرداخت و بر اهمیت انتقال نظامیافته قدرت در مصر تاکید کرد.
این خبرگزاری گزارش داد در این گفتوگو مختصری از اوضاع منطقه به ویژه تحولات در کشور مصر مورد بررسی قرار گرفت.
این در حالی است که امارات یکشنبه گذشته مخالفت خود را با هر گونه تلاش برای دخالت در امور داخلی مصر از سوی طرفهای خارجی اعلام و تاکید کرد آینده مصر را باید مصریها بدون دخالت خارجی رقم زنند.
ولیعهد ابوظبی نیز تاکید کرد انتقال قدرت باید به طور سازمانیافته و از طریق نهادهای ملی صورت گیرد و الزامات قانون اساسی نیز باید برای مرحله آتی این کشور در نظر گرفته شود.
وزیر امور خارجه امارات در پانزدهمین روز قیام مردمی در مصر سکوت خود را شکست و با حضور در یک کنفرانس خبری ضمن ابراز نگرانی در باره خشونت های به وجود آمده در این کشور، بار دیگر حمایت دولت امارات را از حکومت مصر اعلام کرد.
پیشتر نیز شیخ "خلیفه بن زاید آل نهیان "، نخستوزیر امارات، در تماس تلفنی با حسنی مبارک از وی در برابر تحولات اخیر مصر حمایت کرده بود.
رئیس دستگاه امنیتی امارات نیز به دنبال افزایش موج تظاهرات مردمی برای سرنگونی مبارک به قاهره رفت.
به گفته منابع آگاه، سفر هیئت امنیتی امارات به قاهره با هدف کمک به حسنی مبارک برای برونرفت وی از بحران کنونی مصر صورت گرفته است.
دولت مبارک طی سالهای گذشته کمکهای امنیتی بسیاری از سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس جهت سرکوب گروههای اسلامی دریافت کرده است.
مسیرهای دهگانه راهپیمایی مردمی یومالله بیست و دوم بهمن سال 1389تهران اعلام شد.
به گزارش کمیته ارتباطات و اطلاعرسانی ستاد مرکزی دهه فجر انقلاب اسلامی، در آستانه فرارسیدن سی و دومین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در سال همت مضاعف، کار مضاعف و ورود به سومین سال از دهه پیشرفت و عدالت، راهپیمایی مردمی یومالله بیست و دوم بهمن، پرشورتر از سالهای گذشته با حضور گسترده و انبوه مردم مؤمن و انقلابی در بیش از 850 شهر از شهرهای سراسر کشور، برگزار میشود.
این راهپیمایی مردمی در تهران از ساعت «9 صبح» جمعه همراه با نمایش همبستگی ملی و عشق به ارزشهای الهی و حمایت از خواستههای به حق ملتهای مسلمان، از مسیرهای دهگانه به سمت میدان بزرگ آزادی، میعادگاه انقلابیون، آغاز میشود.
مراسم رسمی یوم الله 22 بهمن ماه از ساعت 10صبح با قرائت آیاتی از کلام الله مجید آغاز و با سخنرانی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران در میدان آزادی به پایان میرسد.
ستاد مرکزی دهه فجر انقلاب اسلامی ابراز امیدواری کرد که تمامی آحاد، اقشار و گروههای مختلف مردمی و گرایشهای وفادار به آرمانهای انقلاب اسلامی، که در رسیدن به قله رفیع و عبور از گذرگاهها و گردنههای سخت حوادث انقلاب به خود هیچ تردیدی راه نداد، امسال نیز پرشورتر و با صلابتتر از سالهای قبل با حضور مبتنی بر بصیرت و آگاهی انقلابی، پاسخ کوبنده و تاریخی به دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی بدهند.
مسیر شماره یک: مسجد امام حسین (علیهالسلام)، میدان امام حسین، خیابان انقلاب، خیابان آزادی، میدان بزرگ آزادی
مسیر شماره دو: مسجد جامع ابوذر، میدان ابوذر، خیابان ابوذر، خیابان شهید آیتالله سعیدی، میدان بزرگ آزادی
مسیر شماره سه: مسجد امام هادی (علیهالسلام)، خیابان شهیدحیدری، میدان معلم، خیابان تختی، خیابان شهید آیتالله سعیدی، میدان بزرگ آزادی
مسیر شماره چهار: مسجد دارالسلام، میدان منیریه، خیابان شهید معیری، خیابان کارگر، میدان انقلاب، خیابان آزادی، میدان بزرگ آزادی
مسیر شماره پنج: مسجد الجواد (علیهالسلام)، میدان هفتم تیر، خیابان شهید آیت الله دکتر مفتح، خیابان انقلاب، خیابان آزادی، میدان بزرگ آزادی
مسیر شماره شش: مسجد نور، میدان فاطمی، خیابان فلسطین، خیابان انقلاب، خیابان آزادی، میدان بزرگ آزادی
مسیر شماره هفت: مسجد المهدی (عج الله تعالی الشریف)، خیابان ستارخان، خیابان شادمهر، خیابان آزادی، میدان بزرگ آزادی
مسیر شماره هشت: مسجد حضرت ابوالفضل (علیهالسلام)، خیابان ستارخان، میدان توحید، خیابان توحید، خیابان آزادی، میدان بزرگ آزادی
مسیر شماره نه: مسجد امام سجاد (علیهالسلام)، خیابان آیتالله اشرفی اصفهانی، فلکه دوم صادقیه، خیابان محمدعلی جناح، میدان بزرگ آزادی
مسیر شماره ده: مسجد امام جعفر صادق (علیهالسلام)، فلکه دوم صادقیه، خیابان محمدعلی جناح، میدان بزرگ آزادی
ساعت شروع راهپیمایی 9 صبح میباشد.
پروژه ناتمام براندازی
پروژه براندازی به عنوان یک استراتژی مشخص از اولین روز پیروزی این انقلاب وجود داشته و دارد و بر اساس سنت تاریخی جنگ بین حق و باطل الی الابد نیز استمرار خواهد داشت. فقط به اقتضای شرایط شیوه آن تغییر میکند.
سولیوان، سفیر وقت امریکا در ایران از اصرار برژینسکی مبنی بر انجام کودتای نظامی علیـــه انقــلاب در همان روز 22بهمن 57 و احمقانه بودن این دیدگاه ازطرف مشاورامنیت ملی کارتر،یادکرده است.
چندروز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یعنی اسفندماه 57اتحاد تاکتیکی فدائیان خلق با حزب کومله و تحریک اکراد غرب کشور به جنگ داخلی و اعلام خودمختاری در کردستان را شاهد هستیم. از طرفی اعلام موجودیت حزب جمهوری خلق مسلمان با هدایت سیدکاظم شریعتمداری(مرجع تقلید مورد تأیید ساواک)مشکلاتی در آذربایجان ایجاد نموده است.
کمترازیک ماه بعد(فروردین58)ائتلاف چپهای رادیکال و سکولار، غائله ترکمن صحرا وتشدید اختلاف قبایل ترکمن وبلوچ را برعلیه نظام نوپای انقلابی به راه انداختند.
درهمین ایام چریکهای فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق رسماً رفراندوم جمهوری اسلامی راتحریم کرده و خواستار برقراری جمهوری دموکراتیک خلق هستند.
از طرفی دولت امریکا به چراغ سبزهای دولت لیبرال موقت دل بسته و هنوز جمهوری اسلامی را علیرغم رأی بالای 2/98 درصد مردم ایران به رسمیت نمیشناسد. در تیرماه 58 ماجرای خلق عرب و تجزیهطلبی خوزستان فیصله مییابد.
سازشهای مرعوبانه و پنهانی دولت موقت با سیاستمداران امریکایی منجر به حرکت خودجوش دانشجویان و تسخیر سفارت امریکا (انقلاب دوم) گردید. پس ازشکست هیمنه امریکا در ایران مقامات تندرو واشنگتن مجدداً پروژه حمله مستقیم نظامی به ایران را مطرح کردند، اما گروه میانهرو برای جلوگیری از تکرار شکست تلخ و بدنامی در ویتنام، ترجیح دادند با عملیات پنجه عقاب و با حداقل درگیری گروگانهای سفارت را نجات دهند.
این نقشه پیچیده که با همکاری وخیانت عوامل داخلی بویژه بنی صدر(رئیس جمهور مخلوع)اجرایی شده بود درصحرای طبس و به مدد امدادهای الهی، شکست مفتضحانهای را برای امریکاییها رقم زد.
این حادثه اولین تجاوز نظامی امریکا به حریم جمهوری اسلامی ایران بود و تازه پس از این جریان دولت امریکا حکومت انقلابی واسلامی ایران را به رسمیت میشناسد. اما طبیعی است که پلنگ زخم خوردهای مانند امریکا به سادگی از آبرو و منافع بربادرفته خود در ایران چشم پوشی نکرده و نقشهای دیگر ساز خواهد کرد.
کودتای سنگین نوژه با کمک بقایای رژیم پهلوی و حمایت معنوی و مادی 13کشور بیگانه با نیت سقوط کامل جمهوری اسلامی و رهبر آن، برنامه بعدی بود که جایگزین حمله مستقیم نظامی شده بود که این نیز با شکست مواجه شد. پس از این ناکامی و رسوایی مشترک دولتهای امپریالیستی و حکومتهای مرعوب منطقه است که جنگ مستقیم نظامی با همکاری23 کشور غربی و شرقی علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی تحمیل و به مدت هشت سال سرمایههای مادی و معنوی این مملکت را دستخوش ویرانی قرار میدهد.
در سال 59 و60 همگرایی بنی صدر – بازرگان- رجوی که از آغاز انقلاب اشتراک نظر چندانی با هم نداشتند به تدریج پازل ضد انقلاب و ضدیت با اصل حکومت دینی را تکمیل میکنند. خرداد60 مسعود رجوی طی فراخوانی گروهک منافقین را رسماً به جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی وامیدارد.
اردیبهشت 61 قطبزاده و شریعتمداری مجدداً کودتایی رابرای براندازی نظام وازمیان برداشتن امام خمینی طراحی میکنند که این بار نیز برای بقای تنها حکومت دینی وشیعی درعصر غیبت، تقدیر الهی سرنوشت دیگری را برای ملت ایران رقم میزند.
با پذیرش قطعنامه و خاتمه جنگ، هواداران محارب مسعود رجوی باپشتیبانی مستقیم صدام و حامیانش قصد داشتند برای تکمیل ترورهای متعدد و ناتمام سالهای قبل خود، طی عملیات فروغ جاویدان، سه روزه تهران را فتح کنند که با عملیات مرصاد رزمندگان رشید اسلام مواجه و اکثر آنها بهطور کم سابقهای منهدم شدند.
دهه اول عصرجمهوری اسلامی با انواع جنگهای تجزیهطلبانه داخلی، کودتاها و نهایتاً رویارویی مستقیم نظامی یا جنگ سخت به پایان رسید. حوادث سهمگینی که اگر اراده الهی و اتحاد تودههای مردمی نبود، هرکدام به تنهایی برای سقوط یک حکومت کافی بود.
پایان جنگ تحمیلی وتوقف خسارتهای زیانبار آن، تجدیدنظر در قانون اساسی، رحلت امام خمینی، آغاز رهبری خلف صالح ایشان، روی کارآمدن دولت سازندگی و سیاستهای تعدیل اقتصادی و آشکارشدن اختلافهای سیاسی داخلی از جمله حوادث مهم شروع دهه دوم جمهوری اسلامی میباشد. از این مقطع به بعد استراتژی سرنگونی مستقیم انقلاب اسلامی به قبول اجباری یک نظام دینی اما با تمرکز برتضعیف ساختارهای سیاسی، ناکارآمد جلوه دادن حکومت دینی وتشکیک درمبانی اعتقادی و اسلامی، تبدیل شد.
به عبارت دیگر دراندیشه گردانندگان کاخ سفید شبیخون فرهنگی جایگزین حمله نظامی شد. از طرفی در این برهه زمانی با رویکرد شبه لیبرالیسمی درعرصههای اقتصادی وفرهنگی و گسست ارزشی نسبت به آرمانهای اوایل انقلاب شاهد دگردیسی تدریجی درافکار برخی بهاصطلاح روشنفکران دینی هستیم، نماد بارز این تغییرات فکری نهایتاً منجر به تشکیل حلقه کیان که ترویج تفکرات قبض و بسط یافته جدید را برعهده داشت واظهارنظرهای رسمی لیبرالهای طردشده ازطرف امام خمینی تحت عناوین ملی- مذهبیها و در ماهنامه ایران فردا به قلمفرسایی مشغول میشوند. در آن ایام (اوایل دهه 70) نخستین بار عبارات براندازی آرام جمهوری اسلامی در همین قبیل نشریات مطرح شد.
این روند تدریجی فوقالذکر تا پایان دولت هاشمیرفسنجــانی ادامه یـــافت و درآن زمــان انشعابهای جدیدی در طیف راست و چپ انقلابی بهوجود آمدکه پرده دیگری ازرخ نمودن چهره واقعی هر دو گروه را شامل میشد.
نقطــه عطــف این واگرایی وهمگرایی سیاسی در دولت اصلاحات خود را بهتر نشان داد.ائتلاف معنادارمدعیان لیبرالیسم و سوسیالیسم اقتصادی (کـارگــزاران – سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی) و همنوایی آنها با ملی – مذهبیها به صورت بدنه اصلی طیف اصلاحطلبان و گروههای هجدهگانه دوم خردادی به شمار میرفت. پروژه براندازی این بار با قتلهای مشکوک زنجیرهای کلید خورد و با حوادث 18 تیرماه 78 کوی دانشگاه تهران به اوج خود رسید. وقایعی که ساقط کردن مبانی حکومتی ولایت فقیه و شخص ولی فقیه جزء دستور کار طراحان آن بود. جریان اصلاحات وقتی که حضورخودجوش مردمی در واکنش به کودتای آرام کوی دانشگاه را دیدند عملیات براندازی را با تغییر تاکتیک و در قالب طرح لوایح دوگانه، تحصن نمایندگان مجلس ششم، نامه توهینآمیز به رهبری و نهایتاً تهدید کاذب به خروج ازحاکمیت ادامه دادند.
در ایــن مقطع اپــــوزیسیون لسآنجلسنشین نیز آشکارتر از قبل خواهان عملی شدن بحث براندازی شده بودند. در اواخر دولت خاتمی شاهد نزدیکی شبه مارکسیستها وکمونیستهای جوان درقالب گـــروههایی مانند: دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب(داب) به جریان اصلاحات هستیم. دانشجویانی که دانسته یا ندانسته تئوریهای منسوخ امثال مارکس و لنین را با کلاههای مدل چگوارا و پلاکاردهای قرمز به نمایش میگذاشتند. طرفه اینکه ناامیدی از روند اصلاحات لیبرال سرمایهداری باعث روی آوردن به اردوگاه مارکسیستی از جانب این گروهها شده بود.
با روی کارآمدن دولت احمـدینژاد که قصد بازگشت به از ارزشهای اوایل انقلاب را داشت جبهه مخالف با پشتوانههای سیاسی ومعنوی قویتر از گذشته که برخی از آنهاحق مادام العمر ریاست بر مردم، انقلاب، امام وحتی اسلام داشته و دارند وارد فاز گسترده و پیچیــدهتری از پروژه براندازی شدند. چندماه قبل از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، با تکرار شگردهای رسانهای گوبلز(وزیر تبلیغات هیتلر) مبنی بر جا انداختن دروغهای بزرگ و بارمز عبور تقلب، کودتای سبز عملاً کلید خورد. نقطه اوج این کودتا نیز فارغ از منازعات انتخاباتی، رویارویی جبهه حق و باطل در عاشورای 88 بود. روز ی که برای اولین بار در تاریخ این مرزوبوم ولو به صورت محدود شعارهای ننگین علیه مقدسات نیز شنیده شد.
نتیجه
1- پروژه براندازی به عنوان یک استراتژی مشخص از اولین روز پیروزی این انقلاب وجود داشته و دارد و بر اساس سنت تاریخی جنگ بین حق و باطل الی الابد نیز استمرار خواهد داشت. فقط به اقتضای شرایط شیوه آن تغییر میکند.
2- همگراییهای سیاسی علاوه بر چرخشهای فکری افراد و گروهها، بیانگر عدم اعتقاد بنیادین به مبانی حقیقی نظام جمهوری اسلامی که در قانون اساسی و سیره امام راحل متبلور بوده نیز میباشد.
3-شاید برخی ازائتلافهای سیاسی ابتدا متناقض به نظر برسد اما با گذشت زمان وآشکار شدن ماهیت واقعی افراد و گروهها معلوم شده که اساساً تناقضی در کار نبوده بلکه برای کسب قدرت ومنفعت جناحی تصمیم بر این بوده که صرفاً و در شرایطی خاص به شیوهای خاص عمل شود.
4- ما هم سعی کنیم جبهه خود را هرچه سریعتر مشخص نماییم.اردوگاه امام حسین(ع) یا سپاه یزید، چراکه خط سومی جز خسران دنیا و آخرت وجود ندارد و فردا دیر است.
افخمی: کی بود کی بود؟! من نبودم!
فیلم سینمایی فرزند صبح پس از سالها انتظار شب گذشته(18 بهمن) درحالی برای اولین بار در جشنواره فیلم فجر و در سالن همایشهای برج میلاد برای اهالی رسانه به نمایش درآمد که بهروز افخمی که نامش بهعنوان کارگردان فیلم در تیتراژ اثر درج شده بود؛ فقط مسئولیت فیلمنامه آن را برعهده گرفت.
فیلم سینمایی فرزند صبح به مدت بیش از 120 دقیقه در سالن همایشهای برج میلاد به نمایش درآمد و پس از نمایش آن؛ بهروز افخمی به برخی از سوالات خبرنگاران پاسخ داد.
افخمی که به شدت از نمایش فیلم ناراحت بود و قصد مصاحبه نداشت؛ به اصرار خبرنگاران در محل برگزاری نشستهای مطبوعاتی حاضر شد و با اشاره به ضعیف بودن این فیلم گفت: من در گذشته 2 نامه نوشتهام و توضیح دادم که بهدلیل آنکه این فیلم با تکنیک سوپر 35 یعنی به صورت قاب باز فیلمبرداری شده است؛ باید در هنگام نمایش یک تصویر عریض از میان این قاب انتخاب و به نمایش درآید اما از آنجا که چنین درخواستی را هیچ لابراتواری در ایران نمیتواند انجام دهد؛ پیشنهاد کردم حتماً باید این کار در خارج از کشور انجام شود.
افخمی در پاسخ به سوالی درباره وضعیت بد لهجهی بازیگران گفت: من در 2 نامهای که به خانهسینما و مدیریت جشنواره نوشته بودم؛ اعلام کردم که من در جریان دوبله فیلم نیستم و مورد تایید من نیست و گفتم که این فیلم، فیلم من نیست و فقط مسئولیت فیلمنامه را قبول دارم.
وی ادامه داد: فیلمنامه این فیلم 10 سال پیش تصویب شد و براساس آن فیلم ساخته شد اما اتفاقاتی که بعداً درباره فیلم افتاد را قبول ندارم.
افخمی با اشاره به هزینه ساخت این فیلم گفت: ساخت این فیلم یک میلیارد و 800 میلیون تومان هزینه برداشته است اما اموالی که امروز دراختیار تهیهکننده است؛ نزدیک به 2 میلیارد است هرچند دستمزدی که من در آن زمان گرفتم کمتر از نصف دستمزدی بود که برای فیلمهای دیگر گرفتم.
وی ادامه داد: در زمان تدوین فیلم توسط سیفالله داد؛ هزینهی تدوین را خودم تقبل کردم به همین دلیل حتی باید خسارت را بگیرم اما امروز من را مسئول کاری میدانند که در جریان آن نبودم.
افخمی با اشاره به وضعیت صدای فیلم گفت: قرار بود صدای فیلم به صورت دالبی 5 به یک تهیه شود اما در مراحل آخر کار مشخص شد پولی برای این کار وجود ندارد به همین دلیل بخشی از این کار را نیز در دفتر خودم انجام دادم.
افخمی در پاسخ به سوال ایلنا درباره اینکه گفته میشود که وی ساخت فیلم را نیمهکاره رها کرده است، گفت: 3 سال پیش فیلمبرداری این فیلم تمام شد و تا 2 سال بعداز آن من تهیهکنندهها را نمیتوانستم پیدا کنم اما زمانی که من به کانادا رفتم بدون حضور من ساخت فیلم ادامه پیدا کرد.
افخمی تاکید کرد: بسیار خوب بود اگر این فیلم امروز اینجا اکران نمیشد و آنچه که شما امروز دید را من قبول ندارم و راه اصلاح آن این است که بسیاری از تصاویر و صدایی که امروز در این سالن شنیدیم؛ حذف شود و به دور ریخته شود. داستان اصلی این فیلم بیشتر روی کودکی حضرت امام(ره) تاکید دارد.
پناهی زیرزمین خانه خود را تبدیل به لوکیشن سینمایی جهت تصویرسازی شکنجه و تجاوز در ایران کرده بود.
همیشه ایام دهه فجر علاوه بر اینکه برای ملت ایران یادآور روزهای شیرین و سرنوشتساز پیروزی انقلاب اسلامی است که با خون جوانانشان به ثمر نشست، بهانهای است برای مرور دستاوردهای نظام اسلامی طی 32 سال گذشته.
با عنایت به اهمیت این روزها که بنیانگذار انقلاب از آن تعبیر به «ایامالله» کردند، جامعه فرهنگی کشور نیز طی 32 سال گذشته سعی کرده مهمترین رویدادهای فرهنگی را با رنگ و لعاب انقلاب بزرگ ملتمان به جامعه و جهان نشان دهد.
جشنوارههای فیلم، تئاتر، موسیقی و اخیرا شعر فجر از نمونه تحولات بزرگ فرهنگی کشورمان است که هر سال دست اندرکاران و دوستداران هر کدام از این رشتههای فرهنگی را زیر یک پرچم جمع میکند تا علاوه بر اینکه آخرین وضعیت هنر خود را بررسی میکنند، با هم به تماشای بهترین آثار تولید شده آن رشته طی سال سپریشده بنشینند..
یکی از رویدادها جشنواره بینالمللی فیلم فجراست که تاکنون 28 سال برپا شده و تنها جشنواره رسمی نظام اسلامی طی سه دهه گذشته محسوب میشود. اما از نکات تاسفبار این است که گاها آثاری به این جشنواره که نماد سینمای انقلاب است، میرسد که نه تنها هیچ تناسبی با انقلاب ندارند و خبری از ارزشهای انقلاب در آنان نیست بلکه جهتگیری اصلی این آثارعلیه مبانی انقلاب و سیاهنمایی از داخل کشور برای خوشایند جشنوارههای غربی چون کن، برلین و غیره است.
رسانههای نظام سلطه نیز با کنجکاوی و وسواس پدیدآورندگان این آثار را تحت عنوان کارگردان از میان هنرمندان متعهد کشورمان گلچین کرده و به بزرگنمایی آنان میپردازد و با استفاده از رسانههای مشهور خود به این افراد شهرت بینالمللی میبخشند. افرادی که اگراین حمایتهای کذایی غرب نبود، نه شهرتی در میان مردم ما داشته ودارند و نه عملا در میان هنرمندان بزرگ کشورمان وزنهای محسوب میشدند.

دیدار 2 فتنه گر با خانواده پناهی
جمعه شب پیش نوبت به سیمرغهای بیستونهمین جشنواره فیلم فجر رسید تا بر فراز فرهنگ کشورمان به پرواز درآیند تا ببینیم پس از چند روز رقابت فشرده میان اهالی سینما این سیمرغها بر شانه چه کسانی فرود میآیند.
اما این مراسم بیحاشیه نیز نبود. مسعود کیمیایی که جزو تقدیرشدگان این مراسم بود(که البته خود این تقدیر جای حرف و حدیث فراوان دارد. اینکه خاستگاه کیمیایی کجاست و از کدام سینما به سینمای امروز در نظام جمهوری اسلامی رسیده است؟)، در سخنان خود از مسئولان عالی قضایی خواهش کرد که جعفر پناهی از بازداشت آزاد شود! این سخنان سریعا توسط رسانههای معاند نظام انعکاس وسیعی یافته و در دهها خبرگزاری و سایت به خبر اول فرهنگی تبدیل شد.
اما به راستی جعفر پناهی کیست و چرا در بازداشت است که آقای کیمایی در جشنواره سینمایی فجر انقلاب اسلامی این درخواست را دارد.
پناهی از جمله کارگردانانی است که طی چند سال اخیر تمام سعی خود را نموده که تصویری سیاه از ایران نزد غربیان ارائه دهد و با این بهانه در چند جشنواره غربی مورد تشویق و تقدیر قرار گیرد. جوایزی چون دوربین طلایی جشنواره فیلم کن (برای فیلم «بادکنک سفید» در سال ۱۹۹۵)، شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز (برای فیلم «دایره» در سال ۲۰۰۰) و خرس نقرهای جشنواره بین المللی فیلم برلین (برای «آفساید» در سال ۲۰۰۶) تنها نمونهای از این آثار است که مورد توجه مخالفان نظام اسلامی قرار گرفت.

دیدار شیخ فتنه گر با خانواده پناهی
بعد از حوادث انتخابات 88 جعفر پناهی از آن دست سینماگرانی بود که در راستای سناریوی فتنهگران در خصوص اعلام تقلب در انتخابات نامهای اعتراضی نوشته و ادعای تقلب در انتخابات را مطرح کردند. نامهای که خود باعث ایجاد فضای تشویش و آشوب در بین جامعه و اهالی هنر شد. اما پناهی فقط به این کار قانع نشد. پس از آن وی سعی کرد تا خود را با اقدامات جنبش سبز همسو کند. وی سال گذشته هنگامی که آشوبطلبان با حرکت غیر قانونی خود در بهشت زهرا سعی داشتند آتش هرج و مرج در جامعه را روشن نگه دارند بازداشت شد. که البته بعد از چند روز به دستور بازپرس و تایید دادستان عمومی و انقلاب تهران با تودیع وثیقهٔ ۲۰۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد. اما بازهم پناهی بیکار ننشست و برای بار دوم توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در اسفند 88 به همراه 18 نفر در حال تهیه فیلمی با محتوای ضدانقلاب دستگیر شد.
با این بازداشت خانواده پناهی در گفتوگو با رسانههای ضد انقلاب اعلام کردند افراد فوق فقط میهمان خانه ما بوده اند اما واقعیت این است که محل زندگی جعفر پناهی از مدتها پیش از انتخابات و به ویژه پس از انتخابات به محل ساخت فیلم علیه نظام در راستای کمک به اهداف جریانی خاص تبدیل شده و وی و همکارانش هنگام دستگیری، با هماهنگی بیگانگان و مخالفان نظام در حال ساخت فیلمی علیه نظام بوده و همه دستگیرشدگان - از جمله نزدیکانش- که با حکم قضایی صورت گرفته، همگی از عوامل تهیه فیلم بودهاند.
دستگیری پناهی درست زمانی صورت گرفت که وی زیرزمین خانه خود را تبدیل به لوکیشن سینمایی جهت تصویرسازی شکنجه و تجاوز در ایران کرده بود و قصد داشت دروغ فتنهگران را تصویری کرده و برای انتشار به خارج کشور بفرستد.
در روز ۲۷ آذر ۱۳۸۹ پناهی به اتهام «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» به ۶ سال حبس تعزیری و ۲۰ سال محرومیت از فیلمسازی، ۲۰ سال محرومیت از فیلمنامهنویسی، ۲۰ سال محرومیت از سفر به خارج از ایران و ۲۰ سال ممنوعیت از هر نوع مصاحبه با رسانهها و مطبوعات داخلی و خارجی محکوم شد.
این فیلمساز سال گذشته در گفتگو با رادیو فردا درباره ارزیایی خود از نتیجه انتخابات میگوید: «من دیروز بهانه میگرفتم . واقعا دلیل واضحی نداشت عدم رای دادنم ولی دلم یک حال خاصی بود. و قادر نبودم این کار را بکنم. دخترم که برای اولین بار است به سن رای دادن رسیده و رفته بود رای داده بود، وقتی برگشت به من گفت که تو خائنی برای چه رای نمیدهی؟ ناراحت و عصبی بود و این نشانه ذوق و شوق و امیدی بود که در جوانان ایران ایجاد شده بود. تصور آنان بر این بود که واقعا آراءشان تاثیرگذار است و میتوانند کاری انجام دهند، میتوانند ابراز احساسات کنند، میتوانند خواستههایشان را به نوعی بیان کنند. اما امروز صبح، دخترم سرخورده و بهت زده است. باور نمیکند. بغضی دارد که نمیتواند خواستههایش را بگوید. سعی میکند به چشم ما نگاه نکند. دلش میخواهد برود و یک جایی خودش را گم و گور کند. این حالت بهت زدگی را در کل شهر میبینیم . همه بهت زده و حیرانند. از اینکه واقعا چه اتفاقی افتاده است؟ حقیقت این است که تقلب محض انجام شده است. هیچ کس نمیتواند به صداقت آمار اعلام شده باور داشته باشد به جز آنانی که این برنامه را طراحی و برنامهریزی کردهاند.»
پناهی درباره رئیسجمهور نیز اینگونه اظهارنظر میکند: «فکر میکنید آقای احمدینژاد دوباره چهار سال دیگر تغییری در روشهایش ایجاد خواهد کرد؟ امکان ندارد. ایشان تحقیر بیشتری انجام خواهند داد. مردم را حقیر میکنند و سعی میکنند حکومت خودشان را بیشتر و بیشتر به مردم اعمال کنند. چهرهای که از او پس از رایگیری دیدیم دقیقا حالت چهره یک بازنده بود. و حالا به نظر میرسد این موضوع او را بیشتر و بیشتر تهیج خواهد کرد تا هر دروغی که میتواند بگوید. و این دروغها هم حد و مرزی نداشته باشد و آنها را اعمال کند. سعی میکند که پیشتاز باشد و نهایتا امکان دارد که کارهای خطرناکی از وی سربزند.»
بلافاصله بعد از بازداشت جعفر پناهی، افراد و گروههایی نسبت به این موضوع عکسالعمل نشان دادند. نگاهی به تیپ این شخصیتها و گروهها خود میتواند ما را در شناخت بهتر جعفر پناهی و اینکه چه کسانی موافق و همسو با تفکرات و آثار او هستند کمک کند.
سران فتنه 88، جشنوارههای بینالمللی فیلم کن و برلین، برخی از فیلمسازان و هنرپیشههای معروف هالیوود، سازمان عفو بین الملل، کاترین اشتون، رئیس سیاست خارجهی اتحادیه اروپا و رئیس تیم مذاکرهکننده 1+5 با ایران، برخی از سینماگران کشور که بیشتر آنان با نظام زاویه دارند از جمله افراد و گروه هایی هستند که خواهان آزادی این فیلمساز شده اند.

دیدار مصطفی تاج زاده و خانم میلیشیا با خانواده پناهی
جالب اینکه همزمان با این افراد یکی از مسئولان دولتی نیز که معمولا با مواضع شاز خود جنجال آفرین است با دخالت در امور قضایی از رئیس دستگاه قضا خواست این فرد بدون تشریفات قضایی آزاد شود . مشخص نیست اگر آن فرد جرمی انجام داده که ظاهر امر چنین است با چه بهانه ای بایستی سریعا آزاد شود . فقط به صرف اینکه وی فیلمساز است و از شهرت برخوردار است آیا جوازی برای توطئه علیه نظام می شود و نبایستی مورد بازخواست قرار گیرد.
سوالاتی که اینجا مطرح هست اینکه چگونه فردی در حین فیلمسازی علیه نظام دستگیر می شود و بعد فردی در مراسم افتتاحیه جشنواره فجر از تریبونی که در اختیارش قرار گرفته سوء استفاده کرده و خواهان آزادی وی میشود تا شاید از این طریق بتوانند دستگاه قضایی را زیر منگنه قرار داده و مجبور به آزادی وی کنند اما هیچ یک از مسئولان و افراد حاضر در آنجا به این امر اعتراض نمیکنند و به دفاع از عملکرد قوه قضاییه نمیپردازند.
سوال دوم اینکه چه ارتباطی بین پناهی با شخصیتهایی چون اشتون و روسای جشنوارههایی چون کن و برلین که از سیاسیترین جشنوارههای جهانی هستند وافراد مسئلهدار هالیوود وجود دارد که با این فیلمساز همدردی میکنند.
سوال سوم این است که آیا شهرت در جامعه خودمان و عرصه جهانی به افراد مصونیت قضایی میبخشد و میتوانند با این رانت هر کاری خواستند انجام دهند و بعد با فشار بین المللی آزاد گردند.
به گزارش خبرگزاری فارس، برنامه تکبیرگویی به مناسبت ایام مبارک دهه فجر از فراز برج میلاد تهران با حضور خانواده ایثارگران و شهدا فردا در ساعت 21 و با همکاری معاونت امور اجتماعی، فرهنگی و اداره کل امور ایثارگران شهرداری تهران برگزار خواهد شد.
جشنواره بادبادکها ویژه برنامه برج میلاد تهران برای کودکان و نوجوانان تهرانی است که این برنامه با همکاری سازمان ورزش شهرداری تهران فردا از ساعت 15 تا 21 در برج برگزار میشود.
بنابر این گزارش از دیگر برنامههای برج میلاد تهران به مناسبت ایام مبارک دهه فجر نورافشانی از محل برج میلاد تهران است که بازدیدکنندگان میتوانند همزمان با بازدید از برج از این برنامه استفاده کنند.
لازم به ذکر است که تنها شهروندانی که کارت دعوت داشته باشند میتوانند در 2 برنامه تکبیرگویی از فراز برج میلاد تهران و جشنواره بادبادکها شرکت داشته باشند.